من سال 1356 توی یزد به دنیا اومدم و سال 1374 دیپلم ریاضی گرفتم و سال 1379 هم در رشته آمار از دانشگاه صنعتی اصفهان فارغ التحصیل شدم؛ البته سال 1397 هم رفتم دانشگاه تهران که توی رشته مدیریت منابع انسانی مدرک MBA بگیرم که امتحان آخر ترمشو پاس نکردم.
سال 1381 با سارا ازدواج کردم و سال 1384 اشکان اومد توی زندگیمون و همون سال 1384 هم از یزد مهاجرت کردیم به تهران.
سال 1380 یه شرکت تأسیس کردم بنام فراروش صبا که اول قرار بود پروژههای آماری انجام بدیم و بعدش کمکم کشیده شدم به مباحث مدیریتی و استانداردهای کیفیت و از سال 1386 هم علاقمند شدم به مباحث بهرهوری و منابع انسانی. چون احساس میکردم مدلهای مدیریتی و استانداردهای مربوط به اون تا زمانی که حال آدمهای یه سازمان خوب نباشه، نمیتونه راحت و روان کار کنه و بدردشون بخوره، بنابراین شروع کردم به طراحی و ارائه آموزشهایی که بتونه حال مدیران و کارکنان یه سازمان رو خوب کنه، آموزشهایی مثل؛
· مدیریت انگیزه
· مدیریت استرس
· نقش همسران در بهره وری
· هدفگذاری و موفقیت
· افراد متعالی، سازمان متعالی
· مهارتهای مدیریتی
· و ...
بعد از مدتی کوتاهی دیدم که این آموزشها خیلی بیشتر مورد استقبال مشتریامون قرار گرفت، منم عنوان شغلی خودمو گذاشتم مربی بهره وری و همه تلاشمو میکردم تا مفهوم بهره وری فردی رو توی سازمانها جا بندازم؛ تا اون موقع بیشترین فعالیتم هم توی مجموعه وزارت نیرو و شرکتهای زیرمجموعه صنعت آب و برق بود.
با شروع کرونا که آموزشهای سازمانی کمرنگ شد، این ایده به ذهنم رسید که میتونم مفاهیم مدیریتی و بهرهوری رو برای عموم جامعه و برای همه افراد، سادهسازی و مطرح کنم. شروع کردم به برگزاری لایوهای اینستاگرامی و ارائه مشاورههای فردی به اونایی که میخواستن خودشونو توسعه بدن و اینجوری بود که کشیده شدم به آموزشهای آنلاین و مشاورههای غیر حضوری که خوشبختانه مورد استقبال هم قرار گرفت.
اما یه مشکلی که وجود داشت این بود که من با مراجعینم هفتهای یکبار جلسه داشتم و در طول هفته دیگه خبری ازشون نداشتم و بعضی وقتا میدیدم که اونا هم تصمیماتی که در جلسه مشاوره گرفته بودن رو یا فراموش کردن یا بخاطر مشغلههای زندگی، نتونستن بهش برسن، بنابراین تصمیم گرفتم یه ابزاری رو طراحی کنم که بتونه مثل یه دستیار کنار دستشون باشه و مباحث مربوط به توسعه فردی یا اگه مدیر و کارآفرین هستن، مباحث مربوط به توسعه سازمانی رو بهشون یادآوری کنه یا خواستههاشون در این رابطه رو برآورده کنه.
در ضمن اگه شما مخاطب سازمانی ما هستید و دوست دارید رزومه و سوابق رسمی من رو مشاهده یا دانلود کنید، صفحه درباره رضا جوشن رو مشاهده کنید.
توی این تعریف چندتا موضوع مستتره:
اول اینکه این تعریف به ما میگه باید مسئولیت خودتو بپذیری و دیگران یا شرایط رو مقصر ندونی، چون تو باید از همین شرایطی که داری بهترین نتیجه رو بگیری.
دوم اینکه تنها کسی که میتونه از شرایط موجود، نتایج متفاوتی بگیره، انسانه! هیچ ابزار و ساختمان و سرمایهای نمیتونه این کارو بکنه؛ بنابراین توی این تعریف، نقش و جایگاه انسان خیلی مهم و باارزشه و برای همین باید مهارتهایی که باعث میشه ما مدیریت کردن خودمون و اعضای خانواده یا سازمانمون و یا روابطمون با افراد دیگه رو یاد بگیریم.
سوم اینکه این تعریف به ما میگه باید بدونی دنبال چه نتیجهای هستی؟ چه هدفی داری ؟ میخوای به چی برسی؟ چهجوری میخوای بهش برسی؟ و ... برای همینه که ما اگه بخوایم انسان بهرهوری باشیم باید مهارتهای هدفگذاری، برنامهریزی یا حتی تکنیکهایی مثل مدیریت منابع و مدیریت زمان و ... رو یاد بگیریم.
چهارم و آخرین موضوعی که توی تعریف بهرهوری مستتره، عبارت شرایط موجوده؛ ما قرار نیست به همین شرایط فعلی قناعت کنیم و فقط در تلاش باشیم تا از همین شرایط، بهترین نتیجه رو بگیریم؛ بلکه باید یاد بگیریم که دائما در حال بهبود شرایطمون باشیم و تغییرات لازم رو ایجاد کنیم و خودمون رو توسعه بدیم. اصلاً از همینجاست که عبارت توسعه و مخصوصاً توسعه فردی به کمک بهرهوری میاد و ما نیاز داریم تا مهارتهای تغییر و توسعه رو یاد بگیریم.
من در طول این سالها با مفاهیم و تعاریف مختلفی از بهرهوری دست و پنجه نرم کردم و آخرش به این نتیجه رسیدم که بهترین تعریفی که فعلاً میتونم از بهرهوری داشته باشم اینه:
توسعه از لغت وسعت دادن میآد و در علوم مختلف، معانی متفاوتی براش ارائه شده. اما چیزی که ما در موضوع بهرهوری و مدیریت بهش نیاز داریم، رشد و پیشرفت و گسترش دادن در همه ابعاد به شکل متعادل و متوازنه؛ یعنی اگر کسی فقط از جنبه مالی پیشرفت کنه ولی از جنبه ارتباطی و اجتماعی ضعیف بمونه، نمیگیم توسعه پیدا کرده؛ یا اگر کسی از نظر تحصیلی رشد کنه اما به لحاظ مالی و اقتصادی نتونه گلیم خودشو از آب بکشه، از دید ما توسعه پیدا نکرده.
از طرف دیگه برای توسعه، دستهبندیهای مختلفی ارائه شده؛ مثلاً توسعه اقتصادی یا توسعه اجتماعی و...
اما ما در دستو، توسعه رو به دو دسته توسعه فردی و توسعه سازمانی تقسیم میکنیم که هر کدومش مخاطب خاص خودشو داره.
- توسعه فردی برای همه افراد با هر جنسیت و سن و جایگاهی میتونه مفید باشه، افرادی که علاقمندن خودشون رو رشد بدن میتونن از تکنیکها و مهارتهای توسعه فردی استفاده کنن.
- توسعه سازمانی برای مدیران و کارآفرینان و مالکان هر کسب و کاری میتونه مفید و مؤثر باشه، مثلاً فرض کنید مدیری که در فروش یا در منابع انسانی شرکتش با مشکلاتی مواجه شده، یاد بگیره که مسائل را چطوری حل کنه تا سازمان رو یک گام به جلو ببره.
با این توصیف، از دید من، توسعه یعنی چیزی که در گذشته برای من یا سازمانم، مسأله و دغدغه محسوب میشده، امروز برایم مسئله و دغدغه نباشه؛ در واقع مسائل در جای خود ثابت میمانند و این ما هستیم که رشد میکنیم و بزرگتر میشیم!
مثلا تصور کنین موضوعی که تو سال گذشته شما رو ناراحت یا عصبانی میکرده، امسال نتونه شما رو عصبی و کلافه کنه؛ این معناش اینه که شما در رابطه با اون موضوع خودتون رو توسعه دادید.
یا مثلا مدیری رو در نظر بگیرین که مشکل مالی برای شرکتش پیش آمده و با قرض گرفتن از یک دوست، مشکل شرکتش را به صورت مقطعی حل کرده اما دو ماه بعد باز هم مشکل مشابهی براش پیش میآد، مفهومش اینه که این مدیر در توسعه سازمانی موفق عمل نکرده!
از نظر من کسی که در مسیر توسعه قرار بگیره، بعد از مدتی از پس بسیاری از مشکلات بر میآد، ذهن خلاقی پیدا میکنه، مسئولیت زندگی و سازمانش رو میپذیره، برای خودش اهداف مشخصی رو دنبال میکنه و همیشه برای بهتر شدن اوضاع و شرایطش تلاش میکنه. برای همین روز به روز عزت نفس و اعتماد به نفسش بیشتر میشه و فرد مؤثرتری برای خانواده و جامعه خودش میشه. این، دستاورد توسعه و بهرهوریه.
دستو هم بر اساس همین ذهنیت ایجاد شده تا مخاطبین خودشو در مسیر بهرهوری و توسعه نگه داره.
برای راحتی کار با دستو همه تلاشم این بوده تا مخاطبِ دستو بتونه راحت به چیزی که میخواد دسترسی پیدا کنه، گرچه میدونم تا نقطه ایدهآل هنوز فاصله زیادی داره و امیدوارم با بازخوردهایی که از شما عزیزان میگیرم بتونم دائماً بهبودش بدم.
اکثر موضوعات در دستو به صورت فایل صوتی منتشر میشه تا شما بتونید در جاهای مختلف مثل رانندگی و پیادهروی هم از اون استفاده کنید. امیدوارم ساختار دستو جوری باشه که شما رو به توسعه علاقمند کنه و بتونه شما رو در مسیر توسعه نگه داره.
من در دستو به هیچ وجه، نصیحت نمیکنم، توصیهای نمیکنم و راهکار نمیدم و اگر هم در جایی این کار را کردم احتمالا حواسم نبوده! تنها قصد من در همه آموزشها و خدمات ارائه شده اینه که به مخاطب آگاهی بدهم (در حدی که خودم موضوعی رو فهمیدم و درک کردم) و تفکر مخاطب رو به چالش بکشم تا خودش توانمند بشه و بتونه مسائلشو به روش خودش حل کنه.
از همون اوایل کرونا که از آموزشهای سازمانی، مسیر شغلیم رو تغییر دادم به سمت مشاورههای فردی و آموزشهای غیر حضوری، خانم ساینا نجمالدین عزیز شروع کرد به کمک کردن. من چیز زیادی از تولید محتوا و مسائل فنیِ ساختن وبسایت و کار کردن با شبکههای اجتماعی نمیدونستم، اما ساینا با وجود داشتن همسر و دو فرزند، بیوقفه و بدون خستگی بهم کمک کرد و تا امروزم دلسوزانه در کنارمه. اگه سوالی داشتین یا به مشکلی برخوردین میتونین با شماره 09127313702 به ساینا پیام بدین یا زنگ بزنین تا کمکتون کنه.